خانه تكاني
داد مي زني :
جارو برقي را روشن كن
امروز بايد خانه را تكان بدهيم
داد مي زني :
پابرهنه نه !
زمستان هنوز روي فرش ها نشسته است
داد مي زني :
نيم پرده بالاتر !
نيم پرده پايين تر !
ـ چه بتهووني شده ام بالاي اين چهارپايه
شعري از راه مي رسد
پر از بَهار و غُبار
آرام پشت گوش ات زمزمه اش مي كنم
مي خندي
خانه تكان مي خورد !
+ نوشته شده در سه شنبه دهم اسفند ۱۳۸۹ ساعت 12:18 توسط سینا علیمحمدی
|
من : سينا علي محمدي ( شاعر / منتقد / روزنامه نگار )