مردم، سلام!



مردم سلام! ايرانيان مهمان‌نواز سلام! مي‌دانم، خبر دارم، وقت نداريد، اين روزهاي آخر سال همه منتظر مهمان هستيم يك مهمان قديمي، يك آشناي ساده و صميمي كه به قول حكيم توس، فردوسي بزرگ هوايش خوش نگار است و زمينش پر نگار.

بهار با يك بغل جوانه و يك سبد شكوفه پشت درها و پنجره‌هاي نيمه باز، روي خطوط بزرگراه‌ها و خيابان ها، كنار عابر بانك‌ها و فروشگاه ها، لابه لاي قفس كوچك قناري ها، كنار خانه كدخدا، اصلا درست وسط حافظيه همين جور نشسته و زل زده به ما و از لسان الغيب زمزمه مي‌كند:

سخن در پرده مي‌گويم چو گل از غنچه بيرون آي

كه بيش از پنج روزي نيست حكم مير نوروزي

مردم سلام! ايرانيان مهمان‌‌نواز سلام! مي‌دانم، وقت نداريد اما خبر دارم، خبر بهار كه روزگار رونق است روزگار شكفتن ياس در پرچين ديوار، رستن پامچالي در دل جنگل، روييدن بنفشه‌اي زيبا در دل پارك‌هاي مصنوعي، خبر نمايان شدن شكوفه‌هاي سفيد آلوچه و طعم ترش دوست داشتني‌اش زير زبان كودكان در شيريني تعطيلات.

مردم سلام! ايرانيان مهمان‌نواز سلام! مي‌دانم، خبر دارم، وقت نداريد، اما بهار تنها نيست، نوروز هم از راه مي‌رسد؛ نوروزي كه فقط طليعه‌دار بهار سحرانگيز طبيعت نيست كه فرصت و دريچه‌اي است براي ورود به «بهارستان» جان كه بهارش بي خزان است و جاودان:

بهار عمر خواه‌اي دل و گرنه اين چمن هر سال

چو نسرين صد گل آرد بار و چون بلبل هزار آرد

اين چمن اين نوروز جلوه‌اي از جمال بهار آفرين است، گوشه‌اي از حقيقت كه رحمانيت دوست را در رگبرگ‌هاي ريز و پنهانش جاري كرده است كه استاد سخن گفت:

برگ درختان سبز در نظر هوشيار

هر ورقش دفتري است، معرفت كردگار

مردم سلام! ايرانيان مهمان‌نواز سلام! مي‌دانم، وقت نداريد، خبر دارم، نشسته‌ايد كنار پنجره و هي فكر مي‌كنيد به روزهاي نيامده، روزهاي سال نو كه اگر فرصتي باشد ما هم با خبرهاي نو رو به روي شما خواهيم بود با خبرهايي خوب، خبرهايي از جنس بهار كه روزگار رونق است.

مردم سلام! مردم تمام روزهاتان بهار، اما چشم‌هاتان مباد شبيه ابر بهار!





 

خانه تكاني

 

داد مي زني :

جارو برقي را روشن كن

امروز بايد خانه را تكان بدهيم

 

داد مي زني :

پابرهنه نه !

زمستان هنوز روي فرش ها نشسته است

 

داد مي زني :

نيم پرده بالاتر !

نيم پرده پايين تر !

ـ چه بتهووني شده ام بالاي اين چهارپايه

 

شعري از راه مي رسد

پر از بَهار و غُبار

آرام پشت گوش ات زمزمه اش مي كنم

مي خندي

خانه تكان مي خورد !