۱ـ  نگاهي به مجموعه شعر روباه سفيدي كه عاشق موسيقي بود سروده سارا محمدي اردهالي در (جام جم )

۲ ـ "داستان بقای فرهنگی" را هم اينجا بخوانید

و اما شعر :

بزرگراه


سلام آقاي پليس بزرگراه !

من هميشه سعي كرده ام شهروند خوبي باشم

دود سيگارم را

از ماشين

به بيرون نپاشم

علائم راهنمايي

شبيه شعري نخوانده

هميشه برايم تازه و جذاب است

و سعي مي كنم

هيچ گاه تك سرنشين نباشم

اما او اصلا شهروند خوبي نيست

او هميشه سوم شخص غايب ِ شعرها وُ

بزرگراه هاي من است

اصلا شما هم بگرديد آغوشم را

آغوشي كه هيچ قانوني در آن اعمال نمي شود

نفس هايم را در كيسه اي فرو كنيد

شايد آنچنانم را آنچنان تر كرد *

شايد شما بهانه اي باشيد

تا سيگارم را خاموش كنم

تا صداي گريه ضبط

شبيه هِق هِق من

در گلوگاه ِ اين بزرگراه

گير كند.

* باده مي در هر سري شر مي كند / آنچنان را آنچنان تر مي كند ( حضرت مولانا )