1

 

ولي عصر

با تمام درخت هاي بهت زده

كلاغ هاي بي خبر

موش هاي چموش

و پياده روهاي منتظرش

از آن شما

من همين جا

همين كلمه را

قرباني قدم هايش مي كنم

.

.

.

فقط  كمي  آب  لطفا !

كلمه تشنه است.

 

2

 

حالا كه نمي آيي

كاش ابرها را كنار بزني

در اين ترافيك خيس

به اندازه تمام جمعه هاي غروب

دلتنگم