در اوج
شبيه برگ هاي نريخته
نه سبز مانده ام
نه خرد شده ام
زير پاهايت
فصل هاست كه رفته اي
و من
آنقدر در اوج مانده ام
كه هيچ كس مرا نمي بيند
تنها
گاهي
گربه اي سياه
ـ شبيه چشم هايت ـ
از دور برايم دست تكان مي دهد.
+ نوشته شده در چهارشنبه هفتم اسفند ۱۳۸۷ ساعت 19:55 توسط سینا علیمحمدی
|
من : سينا علي محمدي ( شاعر / منتقد / روزنامه نگار )