اين مطلب در تاريخ 26 فروردين در روزنامه
وزين جام جم چاپ شده است
هفته فرهنگي يا هفته هنري ايران
برگزاري هفته هاي فرهنگي ايران در كشورهاي
مختلف از جمله برنامه هاي مرسومي است كه با توجه به مناسبات ديپلماتيك كشورها
برگزار مي شود كه آخرين آنها نيز برگزاري هفته فرهنگي ايران در روسيه است كه قرار
بود در آستانه سال جديد در مسكو برگزار شود و به دلايلي احتمالا از نوع ديپلماتيك
به ارديبهشت ماه موكول شد.
اما نكته اي كه به آن مي خواهم اشاره كنم
نه جابه جايي زمان برگزاري است و نه وابسته بودن فرهنگ به سياست ، بلكه اهداف ، نتايج ، محتواي برنامه ها و اصلا ماهيت برگزاري اين هفته هاي فرهنگي به شيوه
كنوني محل چالش است.
هنگامي كه صحبت از هفته فرهنگي كشوري همچون ايران به ميان
مي آيد اولين چيزي كه طراحان برگزاري آن بايد در نظر گيرند اين است كه ايران كشوري
ناشناخته و بي ادعا و بي تاثير در حوزه فرهنگ جهاني نبوده و نيست و به عبارت بهتر
در تمام دنيا نسبت به تاريخ و پيشينه فرهنگي ايران شناخت و پيش ذهنيت وجود دارد.
اگرچه نيازي به ياداوري نيست اما به عنوان
مثال مهمترين پيش ذهنيت فرهنگي ايران زمين در خارج از مرزها ادبيات و فلسفه عميق شاعران ، اديبان ،
دانشمندان و فيلسوفان آن بوده كه به نوعي نماد و منبع شرق شناسي براي غربيان به
شمار رفته و مي رود.
با توجه به اين موضوع بايد گفت مهمترين
رويكردي كه طراحان و مجريان هفته هاي فرهنگي ايران در ديگر كشورها بايد داشته
باشند اين است كه به حفظ ، ارتقا و گسترش كيفي و كمي اين پيش ذهنيت ها
بپردازند اما متاسفانه در برنامه هايي كه تحت عنوان هفته فرهنگي ايران ارايه مي
شود همواره كوچكترين سهم يا دقيقتر بگويم معمولا هيچ سهمي براي ادبيات در نظر
گرفته نمي شود گويي كه دستي ناشناس و البته آگاهانه در صدد پاك كردن و بي اعتنايي به آن پيشينه است و در مقابل سينما ، نمايشگاه هاي نقاشي و به
طور كل ميزگردها و برنامه هاي هنري با
حضور يك بازيگر، كارگردان ، نقاش ، موزيسين و ... به عنوان مهمترين محورهاي هفته فرهنگي ايران در دستور كار قرار گرفته و حاصل آن نيز قطع ارتباط شاعران ، نويسندگان و
انديشمندان ايران با جهان شده است و فرصتي نيز فراهم آورده تا بيگانگان با دعوت از
تشكل هاي ادبي و غير رسمي داخل ايران و برجسته كردن آنها در خارج از كشور شاعران و
نويسندگان معاصر ايران را كه در تمام جهان اين قشر و گروه را به عنوان نخبگان و
رهبران فكري هر جامعه اي مي شناسند به عنوان مخالف و اپوزيسيون جمهوري اسلامي
ايران معرفي كنند.
از سوي ديگر و با توجه به قانون اساسي
كشورمان ، اگر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي
را به عنوان مسوول مستقيم وضعيت فرهنگي كشور بپذيريم و به ساختار اين وزارتخانه در تقسيم معاونت ها و فعاليت هاي فرهنگي و هنري تامل كنيم در مي يابيم آنچه در
حوزه فرهنگ تعريف شده ادبيات ، كتاب ، نشر
و ... است و در مقابل فعاليت هاي سينمايي ، موسيقي ، هنرهاي تجسمي و... زير مجموعه معاونت هنري اين وزارتخانه است ؛ فكر
مي كنم با همين تامل كوچك و گذرا نيز بتوان منظور از برگزار كردن يك هفته فرهنگي
را دريافت .
اي كاش اگر مسوولان به هر دليل تمايلي به
حضور ادبيات ، شاعران و نويسندگان در هفته
هاي فرهنگي ايران ندارند حداقل نام فرهنگ ايران را با آن پيش ذهنيت قوي و پر
افتخار اين چنين مخدوش نكنند و به جاي هفته فرهنگي از عنوان هفته هنري ايران
استفاده كنند.
من : سينا علي محمدي ( شاعر / منتقد / روزنامه نگار )